سریال آوای باران؛ تلنگری متعهدانه به مخاطب
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۰۳۱۰۴
"آوای باران بهترین و جدیترین سریالی است که تا امروز درباره کودکان کار و معضلاتی که این اطفال بی گناه با آن دست به گریبان هستند، ساخته شده. اثر نمایشی جذابی که علاوه بر سرگرمی سازی؛ آگاهی بخشی و بصیرت افزایی مخاطب را نیز مدنظر دارد."
به گزارش ایمنا، آنچه در بالا آمده بخشی از یادداشت زهرا صلواتی، کارشناس رسانه و تلویزیون درباره سریال "آوای باران" است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر تعبیر امام راحل مبنی بر دانشگاه بودن صدا و سیما را اصول و محور فعالیتهای این سازمان قرار دهیم، آثار نمایشی تلویزیون هم ورای سرگرم کردن مخاطب، دارای رسالتی والا برای تنویر افکار عمومی و ارتقای دانش و بینش بینندگان نسبت به آنچه در جامعه و محیط پیرامون شان میگذرد، هستند. از این منظر، سریال «آوای باران» به خوبی توانسته مأموریت و رسالت خود را محقق کرده و به مرحله بالفعل برساند. دستپخت جذاب حسین سهیلی زاده در پس روایت قصه گیرای دختری جوان، نقبی واقعگرایانه و کارشناسی شده دارد به موضوع کودکان کار و معضلات و ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی برآمده از آن، از جمله تکدی گری، اعتیاد، قاچاق مواد مخدر و فحشا.
نقطه تمایز آوای باران در قیاس با آثار ماضی، نگاه به دور از کلیشه و تعارف و شعارزدگی به نارسایی کودکان کار است. سهیلی زاده با پرهیز از سیاه نمایی، معضل کودکان کار را به شکل هنرمندانه ای با ملودرام در هم آمیخته و معجونی دلپذیر و جذاب را در پیش روی مخاطبان قرار داده است. فرم و ساختار مناسب در کنار قصهای جذاب و سوژهای قوام یافته، آوای باران را به یکی از سریالهای جذاب سالهای اخیر تلویزیون تبدیل کرده است. سازندگان آوای باران سهمی متناسب و به قاعده را برای پرداخت به موضوع کودکان کار و مقدمات و اسباب درام در نظر گرفته و اثری معتدل و معقول را پدید آورده اند. یکی از نقاط قوت و قابل تامل آوای باران نگاه ویژه این سریال به دخترانی است که ناخواسته سر از گروههای تکدی گری درآورده و در چنبره مناسبات بیمارگونه چنین باندهایی گرفتار آمده اند. نکتهای که در بیش و کم تمامی آثار نمایشی ساخته شده با محوریت یا با نگاهی به کودکان کار، مغفول مانده بود. پیش از آوای باران، تمرکز سریالها و فیلمهای مشابه بیشتر بر پسران کودک و نوجوان بود که در باندهای تکدی گری ساماندهی شده بودند و معمولاً کمتر به دختران عضو این گروهها توجه میشد. آوای باران نه تنها به این دختران پرداخته، که حتی یک قدم جلوتر رفته و در کنشی ساختار شکنانه و جسورانه، دختری جوان از همین قشر را در مرکز و محور قصه خود قرار داده است. سهیلی زاده با انتخاب آزاده زارعی به عنوان ایفاگر نقش باران تلاش کرده هنرپیشهای را برای نقش اصلی سریالش برگزیند که مخاطب، کوچکترین آشنایی و پیش زمینه ذهنی و فکری از او نداشته باشد؛ به نیت حصول حداکثر هم ذات پنداری و همراهی.
از سوی دیگر، طراحی کاراکترهای جذاب و اعمال شخصیت پردازی مناسب بر روی آنها، از جمله کاراکتر شکیب (سردسته باند) و خلق داستانکهای متوازن و متناسب با قصه اصلی (مانند علاقه کیانوش به باران) بر جذابیتهای سریال آوای باران افزوده است. شخصیتهای اصلی سریال اغراق شده و تصنعی نیستند و در نظر بیننده ملموس و باورپذیر به نظر میرسند. از آن سو، قصههای جانبی طراحی شده در فیلمنامه نه تنها باری سنگین و زائد بر داستان اصلی نیستند که حتی عیار دراماتیک کار را بالا میبرند. بازیگران هم به واسطه قابلیتهای ذاتی شان و راهنماییهای سهیلی زاده توانسته اند نقش آفرینیهای قابل قبولی را از خود به نمایش بگذارند؛ به خصوص مهران احمدی که با لحن و گریم متمایز و متفاوتی که دارد، یکی از بهترین بازیهایش را در تلویزیون به یادگار گذاشته است. بازی آزاده زارعی در نقش باران و در مقام کاراکتر محوری سریال هم قابل قبول و پذیرفته است، همچنان که بازی مهران رنجبر.
حسین سهیلی زاده یکی از کارگردانان موفق تلویزیون است که تقریباً همه سریالهایی که تا به امروز ساخته، با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده است. در این میان اما، آوای باران به همراه «ترانه مادری» بیشترین اقبال را دیدهاند و پرتماشاگرترین اثر از میان آثار متعدد این کارگردان در قاب جادویی به شمار میروند.
سریال آوای باران ورای به تصویر کشیدن قصهای جذاب و دراماتیک به قصد سرگرم کردن و ساختن اوقات خوش برای مخاطبان خود، میخواهد تلنگری هم به آنها زده باشد و از معضلی سخن بگوید که بیخ گوش جامعه است و همه آحاد اجتماع با آن مواجه بوده و هستند. این روزها کودکان کار در همه شهرها قابل مشاهده هستند و سازندگان آوای باران اندکی درنگ و تامل را در برابر این کودکان از مخاطبان خود خواستارند. سریال آوای باران با طرح بدیعانه یک مشکل ریشه دار و مسبوق به سابقه اجتماعی و گشودن ابعاد مختلف و حتی مغفول مانده آن، جامعه را به چارهجویی برای رفع و رجوع این معضل فرا میخواند.
آوای باران بهترین و جدیترین سریالی است که تا امروز درباره کودکان کار و معضلاتی که این اطفال بی گناه با آن دست به گریبان هستند، ساخته شده. اثر نمایشی جذابی که علاوه بر سرگرمی سازی؛ آگاهی بخشی و بصیرت افزایی مخاطب را نیز مدنظر دارد. سریال سهیلی زاده همچنان دیدنی است و پرمخاطب؛ شاهدش هم استقبال فوقالعاده مردم از بازپخش این اثر در شبکه آی فیلم.
کد خبر 472876منبع: ایمنا
کلیدواژه: اوای باران سریال آوای باران سریال تلویزیون شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق سریال آوای باران کودکان کار سهیلی زاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۰۳۱۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز است. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز میشود، جشن نیمهشعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سردادهاند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل میرسد و هنگامه عمل به شعارها میرسد، آن نمیکنند که میگفتند. رمان در فضایی مکاشفهگونه و بیزمان پیش میرود و مواجه همه آدمها را میبینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا» ی جوان.
شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدمها را با بهانههایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی میکند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمیکند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان میگذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفتهای انتظار را با شخصیتهای قصهاش برای مخاطب روایت نمیکند، بلکه به تصویر میکشد و نشانش میدهد… انسانهای مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است.
نویسنده در پایان همه موشکافیها در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت میتپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش میآید…
خدیجه زمانیان یزدی